پیش نوشت: از بین #زنگ تفریحهای متمم (حداقل در هفتههای اخیر)، زنگ تفریحی که به عکسهای عنکبوتها پرداخته بود برای من دوست داشتنی (و شاید تداعی کنندهتر از بقیه) بوده است.
دلم میخواست مطلبی در موردش بنویسم. اما چون فعلاً در متمم چند تا از کامنتهای من در قسمت کامنتهای امتیاز بالا هست، برای اینکه اونجا رو شلوغتر نکنم اینجا مینویسم.
اصل حرف:
ریچارد داوکینز، در سال ۱۹۹۱ در انجمن سلطنتی علوم در لندن یک سلسله سخنرانی چند روزه به نام Growing up in the universe (بزرگ شدن / رشد کردن در هستی) داشت.
این سخنرانی یکی از زیباترین سخنرانیهای علمی هست که من تا امروز دیدهام. لحن ساده و در عین حال پایهی علمی قوی این سخنرانی به عنوان یکی سخنرانی علمی-عمومی، مثال زدنی هست.
در بخشی از این سخنرانی، داوکینز به پدیدهی عادت کردن و انتظارات دوردست میپردازه.
به اینکه ما انسانها، به شگفتیهای محیط اطراف خودمون عادت میکنیم و برامون هیجان انگیزه که در نقاط بسیار دور، شگفتیهایی رو کشف کنیم.
داشتم با خودم فکر میکردم که اگر فقط یکی از این عنکبوتها وجود داشت (نه میلیونها و میلیاردها) و اگر به ما میگفتن که این عنکبوت، تنها موجود زندهای هست که در یکی از سیارههای دور (مثلاً زحل) وجود داشته و توسط یک کاوشگر (مثلاً کاسینی) به زمین آورده شده، ما چگونه با اون مواجه میشدیم؟
موجودی هست که هشت چشم داره.
پاهاش با سیستم هیدرولیک کار میکنه.
(احتمالاً میدونین که ماهیچه عنکبوت فقط میتونه پاهاش رو جمع کنه. به عبارتی Extensor Muscle یا ماهیچههای بازشونده نداره. برای اینکه پاهاش رو باز کنه، مایعی رو تحت فشار داخل پاهاش پمپ میکنه. به همین علت وقتی میمیره، پاهاش جمع میشه چون فشار هیدرولیک این سیستم از بین میره).
میتونه سی تا چهل برابر قدش بپره.
و خلاصه خیلی ویژگیهای عجیب داره. تار درست میکنه و …
به نظرم اگر چنین چیزی گفته میشد، احتمالاً دولتها بودجههای میلیارد دلاری برای حفظ این تک نمونه میگذاشتند و شاید هم سازمانهای عریض و طویل (بزرگتر از ناسا) تشکیل میشد تا روی این مطالعه کنند و افکارش رو بفهمن و مدل مغزش رو درک کنند و سیستم عصبیش رو تحلیل کنند و ژنومش رو تحلیل کنند و هر روز (خصوصاً روزهایی که خبرهای مهمتری وجود داره) صدا و سیمای ما یک ساعت از اخبار شامگاهی رو بهش اختصاص میداد.
اما الان این موجودات شگفتانگیز، دارن کنار ما زندگی میکنن و ما اونقدر که باید از دیدنشون هیجان زده نمیشیم. منظورم فقط عنکبوتها نیستند. بسیاری از موجودات اطراف ما هستند.
داوکینز – یادم نیست در اون سخنرانی یا جای دیگه – جملهی جالبی داره و میگه: انسانها احتمالاً عمق فضا و کهکشانها را سریعتر از اعماق اقیانوسهای روی زمین، کشف خواهند کرد.
داوکینز بخشی از زندگینامه خودش رو هم که منتشر کرده، براش عنوانی انتخاب کرده که به نظرم به تنهایی به اندازهی یک کتاب ارزش داره:
An appetite for wonder – ذائقهای برای شگفت زده شدن (Wonder رو میشه به چیزهای دیگه هم ترجمه کرد. اما تم کتاب نشون میده که احتمالاً بهترین ترجمه همینه).
فکر میکنم خیلی از ما (و شاید همهی ما) این ذائقهی شگفت زده شدن رو تا حد زیادی از دست دادیم. نمیتونیم به سادگی از دیدن دنیای اطرافمون شگفت زده بشیم.
حتی یک عنکبوت ریز، برای اینکه دیده بشه باید میلیونها کیلومتر از ما دورتر بشه تا به چشم بیاد.
رادیو مذاکره • کارگاه افزایش عزت نفس • آموزش کارآفرینی • مذاکره تجاری • یادگیری زبان انگلیسی • دوره MBA آنلاین متمم • روانشناسی پول • آموزش مهارت کار تیمی • مدل ذهنی • استراتژی محتوا • افعال پرکاربرد انگلیسی • زبان بدن • رادیو متمم • حرفهای گری در محیط کار • اتیکت • استعدادیابی • معرفی کتابهای روانشناسی • معرفی کتابهای مدیریتی • مهارت فروشThe post برای اینکه دیده شوی، دورتر شو appeared first on روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی.