Quantcast
Channel: روزنوشته‌های محمدرضا شعبانعلی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 700

درباره‌ی آن بیست نفر –روش‌های نادرست کتابخوانی

$
0
0

نوع مطلب: گفتگو با دوستان

برای: سامان عزیزی / پوریا صفرپور / علی طاعتی مرفه / میم

توضیح: مدتی پیش مطلبی منتشر کرده بودم و در آن دو تصویر از اتاقم را با فاصله‌ی زمانی ۱۵ سال (یا شاید بیشتر) نشان داده بودم. در جایی از آن مطلب، به بیست نویسنده / متفکر اشاره کرده بودم که هدفم این بوده که برای مطالعه‌ی آنها وقت بگذارم و بخش قابل توجهی از آثار آنها (یا لااقل آثار مطرح آنها) را مطالعه کنم. کاری که به مرور زمان و طی پانزده  سال اخیر انجام شده است.

در زیر آن مطلب، سامان و پوریا و علی و میم (که البته برای شما میم است، وگرنه هویت پنهان ندارد) در مورد آن بیست نفر (یا تعدادی از آن بیست نفر) پرسیده بودند.

آنچه در ادامه می‌آید به این موضوع مربوط است.

اصل حرف من:

امروز که مرور می‌کنم، می‌بینم اون کار من چندان درست نبوده.
یا اگر بخوام به شکل دیگری بگم، به نظرم نسبت دستاوردهای چنین تصمیمی به چنان وقت و انرژی که صرفش شد، رضایت بخش و دل‌چسب نبوده.

چند تا ایراد توی اون روش می‌بینم.
یکی هدف گذاری «بیش از حد بلندمدت».
بعید می‌دونم کسی به سادگی منکر اهمیت هدف گذاری بلندمدت بشه. اما به نظرم اگر افق هدف گذاری ما بیش از حد بلندمدت باشه، خودش مشکلات دیگه‌ای ایجاد می‌کنه.
اگر من در مثلاً بیست و یکی دو سالگی، یه سری «اسم‌های بزرگ» می‌شنوم یا می‌شناسم، به هیچ وجه نمی‌شه نتیجه گرفت که وقتی ۳۰ سالم میشه، هنوز اون آدمها برام جذاب هستند یا آشنایی با اونها برام مفیده یا اصلاً به مسیر فکری و زندگی من مربوط هستند.
به نظرم در کتاب خوندن، واقعاً باید یک یا دو یا سه جلد کتاب، دم دست آدم باشه. آدم بخونه. بعد در نهایت تصمیم بگیره که کتابها یا مطالعات بعدی یا آدم‌های بعدی که می‌خواد از طریق خوندن کتابهاشون با اونها هم‌نشین بشه، چه کسانی باشند.
نمی‌گم تمام آثار ولتر رو خونده‌ام. چون زیاده. اما خیلی برای خوندن ولتر وقت گذاشتم. لااقل آثار مطرحش رو به فارسی یا انگلیسی خونده‌ام (فرانسه بلد نیستم).
الان که فکر می‌کنم می‌بینم که بخش زیادی از حرف‌ها و نوشته‌ها و نمایشنامه‌های ولتر و چالش‌ها و دغدغه‌هاش، به شرایط خودش و به شکاف فرهنگی عمیق در فرانسه و تفاوت های فرهنگی فرانسه و انگلستان مربوط هست. حتی چالش‌های ولتر و تنش‌هایی که در مواجهه با مذهبی‌های متعصب داره، جنسش با چالش‌هایی که ما الان در کشور خودمون بین متفکرین و متحجرین داریم، کاملاً متفاوت هست.
شاید من اگر امروز می‌خواستم به یک دوست، آشنایی با ولتر رو پیشنهاد کنم، پیشنهاد می‌کردم به جای مطالعه‌ی مستقیم نوشته‌های ولتر، یک زندگی‌نامه از ولتر بخونه و مسیر زندگی اون رو ببینه.
ما گاهی در مورد موفق بودن یا شکست خوردن آدمها به لحظه‌ی مرگشون و قضاوت جامعه در مورد اونها در لحظه‌ی مرگ نگاه می‌کنیم (من هم جاهایی به علت ملاحظاتی چنین اشاره‌هایی داشته‌ام).
اما یک واقعیت وجود داره که ولتر خیلی خوب به ما یاد می‌ده. ولتر رو حتی «خاک هم قبول نمی‌کرد». مسیحیان اجازه نمی‌دادند در قبرستان شهر دفن بشه. مخالفانش منتظر بودند که جنازه‌اش رو پیدا کنند و بدنش رو در بیارن و بسوزانند. دوستانش یواشکی و در خلوت، جسدش رو به جای دیگه‌ای بردن.
حداقل یک بار هم تابوتش جابجا شد. اما همه‌ی اینها نمی‌تونه نقشی که اون در تاریخ توسعه اندیشه‌ی اروپا داشت رو زیر سوال ببره.
به عبارتی امروز برای من، ولتر فقط یک پیام داره: اون هم اینکه ممکنه برای رستگاری و نجات یک قوم تلاش کنی و اون قوم و اون نسل، به جای تشویق تو رو تنبیه کنه:

تو نمی‌توانی بر اساس قضاوت جامعه در مورد خودت، در مورد نقشی که در قبال جامعه‌ات داشته‌ای قضاوت کنی.

تازه، ولتر نمونه‌ی کسی است که امروز، او را در فرانسه، اروپا و جهان، به بزرگی می‌شناسیم.

به سادگی می‌توان تصور کرد و پذیرفت که افراد زیادی بوده و هستند که ممکن است نامی از آنها در تاریخ نمانده باشد، اما نقشی که بر تعیین مسیر تاریخ داشته‌اند، بیشتر از نام آوران تاریخ باشد.

به هر حال، حرفم این است که ظرف زمان و مکان هم مهم است. برای من که قرار نبوده ولترشناس شوم و به دنبال این تخصص نبوده‌ام، آورده‌ی ولتر در زندگی‌ام، بی توجهی به ارزش‌های جاری اکثریت بوده است. چیزی که امروز می‌دانم می‌شد آنها را از زندگی‌ او (و خیلی از بزرگان دیگر) بدون مراجعه‌ی مستقیم (یا دقیق یا جامع) به آثار مکتوب‌شان کسب کرد.

اشکال دیگری که در آن سبک مطالعه وجود داشت درک نادرست از مفهوم کتاب مرجع بود.

خیلی از ما، در لطیفه‌ها و شوخی‌هایمان، کسانی را که یک لغت نامه را از ابتدا تا انتها می‌خوانند مورد تمسخر و استهزا قرار می‌دهیم. اما در برخی زمینه‌های دیگر، رفتار مشابهی را نشان می‌دهیم. ویل دورانت به نظرم برای من چنین اشتباهی بوده. ویل و آریل دورانت، جمله‌ای ننوشته‌اند که من نخوانده باشم. اما امروز که فکر می‌کنم می‌بینم آن هم کار درستی نبوده. تاریخ تمدن، یک کتاب مرجع است. خوب است آن را داشته باشی. خوب است اوقات فراغت خودت را برای مطالعه‌اش صرف کنی. خوب است برای بررسی برخی رویدادهای تاریخی، به کتاب تاریخ تمدن مراجعه کنی و روایت دورانت‌ها را هم بخوانی. اما از صفر تا صد خواندن آن کتابها، به نظرم تصمیمی اشتباه بود و شاید اگر کسی بالای سرم بود که به من این را می‌گفت، دچار چنین اشتباهی نمی‌شدم.

امروز وقتی به دوستانم هدیه می‌دهم، یا خلاصه‌ی تک جلدی تاریخ تمدن را می‌دهم، یا کتاب لذات فلسفه و یا تاریخ فلسفه. کتاب تفسیرهای زندگی هم برای کسی که به ادبیات جهان علاقمند باشد و اهل خواندن داستان باشد جذاب و خواندنی است.

کتاب مقدمه‌ای بر تاریخ تمدن هم که بسیار کم حجم اما عمیق و ارزشمند است (و بعد از به پایان رسیدن کل مجموعه نوشته شده است) قطعاً ارزش خواندن دارد.

اما به جای نشستن و خواندن برگ برگِ آن مجموعه، به نظرم گزینه‌های بهتری وجود داشته است که من از آنها غافل بوده‌ام.

 البته در آن فهرست، علامه جعفری هم بودند که این بخت را داشتم که بارها از نزدیک هم محضرشان را درک کنم.

علامه جعفری را از بزرگترین فیلسوفان اسلامی می‌دانند. البته راستش من با واژه‌ی فیلسوف اسلامی یا فیلسوف مسیحی راحت نیستم. چون قاعدتاً فیلسوف به فلسفه متعهد است و نه دین و اگر هم دین را تایید می‌کند به اعتبار متد فلسفی است و نه اینکه فلسفه را به اعتبار پاسخ دینی آن تایید کند.

به هر حال، در نگاه من – به عنوان یک فرد کاملاً غیرمتخصص – عمق نگاه ایشان به دین و فلسفه و شناخت عمیق از مکاتب فکری جهان باعث شده است که به یکی از بزرگترین متکلمان اسلامی (یا شاید به تعبیر بهتر متالهین) تبدیل شوند. کمتر کسی را می‌شناسم که ایشان را بشناسد و دوست نداشته باشد.

خوشبختانه هنگامی که نوبت به علامه جعفری رسید، فرق کتاب مرجع و غیرمرجع را فهمیده بودم و از این جهت، به شیوه‌ای بهتر توانستم از نگاه ایشان به مثنوی و نهج البلاغه – در حد فهم بسیار محدود خودم – استفاده کنم.

همیشه نقل کرده‌ام که وقتی در دوران دبیرستان خدمت ایشان رسیدم، ایشان به عنوان مهر و تفقد از من پرسیدند: قرار است چه شغلی را دنبال کنی؟ گفتم: دوست دارم معلم شوم (آن موقع هم معلم خصوصی بودم. اما آنجا به همان یک جمله اکتفا کردم).

گفتند: مثال زدن را فراموش نکن. این بشر بسیار عجیب است. مجردات را نمی‌فهمد.

وقتی داشتند رو بر می‌گرداندند زمزمه کردند: حتی وقتی می‌گوید مجردات را می‌فهمم، مجردات را نمی‌فهمد.

من آن موقع، مفهوم واژه‌ی مجرد را چندان نمی‌فهمیدم، اما توصیه‌ی ایشان در مورد مثال زدن در خاطرم ماند.

احتمالاً حدس می‌زنید که نیچه و شریعتی هم در آن فهرست بوده‌اند. از این هر دو هم، چیزی نمانده که نخوانده باشم. البته در مورد نیچه، باید تاکید کنم که خواندن و فهمیدن، دو مقوله‌ی مستقل است. در مورد شریعتی، شکاف خواندن و فهمیدن کم‌تر است.

این سال‌ها، که مطالعات آن سال‌ها را مرور می‌کنم، می‌بینم که شریعتی، بیش از هر چیز می‌تواند در هنر حرف زدن و نوشتن و ادبیات، معلم خوبی باشد.

به عبارتی، مدت‌ها طول کشید تا بتوانم بخش‌هایی از آموزه‌هایی را که از او فرا گرفتم به فراموشی بسپارم. با این حال، در مورد شریعتی به طور خاص، نباید فراموش کنیم که حرف‌هایش، می‌تواند شیوه‌ی اندیشیدن ما را تغییر دهد. مثلاً نگاه بیرونی (Outsider View) از جمله دیدگاه‌هایی است که شریعتی به شکل ضمنی، بسیار خوب به ما می‌آموزد.

شاید همین آموخته است که کمک می‌کند در بلندمدت، آموزه‌های خود او را هم از نقطه‌ای بیرون از جهان او ببینیم و او را به نقد بنشینیم.

از همین روست که همیشه در نقد شریعتی، محتاط بوده‌ام. اگر چه به تعبیر سروش، لباس ایدئولوژی را به زحمت بر تن دین کرد که قطعاً پیکری فربه‌تر از ایدئولوژی داشت و او در ترسیم این تصویر بی‌قواره، نقش کوچکی نداشته است.

آلبر کامو و سارتر هم، قاعدتاً به علت عشق من به شریعتی، به فهرست اندیشمندان مورد علاقه‌ام افزوده شدند و سراغ کتابهایشان رفتم. اما حرف زدن از آنها فرصت و تخصصی می‌طلبد که من – لااقل امروز – از آن بهره‌مند نیستم.

رادیو مذاکره • کارگاه افزایش عزت نفس • آموزش کارآفرینی • مذاکره تجاری • یادگیری زبان انگلیسی • دوره MBA آنلاین متمم • روانشناسی پول • آموزش مهارت کار تیمی • مدل ذهنی • استراتژی محتوا • افعال پرکاربرد انگلیسی • زبان بدن • رادیو متمم • حرفه‌ای گری در محیط کار • اتیکت • استعدادیابی • معرفی کتابهای روانشناسی • معرفی کتابهای مدیریتی • مهارت فروش

The post درباره‌ی آن بیست نفر – روش‌های نادرست کتابخوانی appeared first on روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 700

Trending Articles