در ادبیات کهن ما، به طاس یا تاس، دستگرد میگفتند. چون در دست میگشت.
آنها که بازیهای تاس دار را دوست نداشتند، این دستگردها را پوچگرد مینامیدند. به یادآوری اینکه این مکعب شش وجه، به پوچی میگردد و سرنوشت دستگرد به دستان، گرایش به پوچی است.
جز منچ که در دوران کودکی بازی میکردم و بازی ریسک که چند باری در سالهای اخیر انجام دادهام، تاس یا دست گرد را برای بازی دیگری به کار نبردهام.
اما یک بازی من درآوردی دارم که وقتهایی که دیگر مغزم از کار میافتد و فقط دستانم کار میکنند با دستگرد انجام میدهم.
تعداد زیادی از آنها را (به همین تعداد که عکسش را برایتان انداختهام) در مشت میگیرم و بر روی میز میریزم و حاصلجمع آنها را حساب میکنم و دوباره این بازی را تکرار میکنم.
این بازی، مثل اکثر بازیهای زندگی و در واقع مثل خود زندگی خاصیت مشخصی ندارد. اما وقتی که میخواهی بدنت در کار باشد و به مغزت مرخصی بدهی، مثل خود زندگی، میتواند بسیار مفید و ارزشمند باشد.
این خود تاسها:
این هم صحنهای از بازی سرگرمکنندهی من:
پی نوشت: همیشه بازیهای انفرادی را (مثل تاس ریختن، کتاب خواندن، پیاده روی) به بازیهای جمعی (مثل مهمانی رفتن، تلفن زدن، زندگی مشترک، فوتبال و ورزشهای مشابه) ترجیح میدهم. چون در بازی جمعی، وقتهایی میرسد که دیگر خسته میشوی، اما طرف مقابل هنوز آنقدر هیجانزدهی بازی است که نمیتوانی بساطت را جمع کنی و دنبال خلوت خودت بروی.
من اما در این بازی دستگرد (یا بگویید پوچ گرد) هر وقت حوصلهام سر رفت تاسها را داخل جیبم میریزم و به سراغ کارهای دیگر میروم.
رادیو مذاکره مذاکره تجاری یادگیری زبان انگلیسی
افزایش عزت نفس دوره MBA پاراگراف انگلیسی
افعال پرکابرد انگلیسی مدیریت زمان رادیو متمم
استراتژی محتوا زبان بدن صفات پرکاربرد انگلیسی
The post لحظه نگار: دستگرد یا پوچ گرد appeared first on روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی.