در شرایطی که حجم قابل توجهی از مردم دنیا، کم کم به نتیجه رسیدهاند که زندگی دیجیتال را میتوان در صفحههای نمایش کوچک موبایل هم به سادگی ادامه داد و به حبس شدن در هفت یا هشت اینچ مربع برای بخش قابل توجهی از زندگی روزانهی خود رضایت دادهاند، احساس میکردم صفحهی نمایش لپ تاپ برایم تنگ است.
مدتی است که از سیستم دو لپ تاپ، دو صفحهی نمایش، دو مجموعه پردازش مستقل استفاده میکنم و کمی جا برای نفس کشیدنم بازتر شده.
داشتم با خودم فکر میکردم که ما انسانها چقدر عجیبیم.
از یک سو همیشه رویای خانههای بزرگ داریم و تا جایی که وسعمان برسد خاک بیشتری را غصب میکنیم.
از سوی دیگر، فضاهای واقعی زندگی خود را (در احساسات، در تجربیات، در صفحه نمایش، در باور و دانش) مدام تنگ و تنگتر میکنیم.
پی نوشت: شاید واژهی غصب حس خوبی به شما ندهد و بگویید، ما که اشغالگر نیستیم. ما پول میدهیم و خانه میخریم. اما من همان واژهی غصب را بیشتر دوست دارم. پول اختراع ما انسانها برای معامله با یکدیگر است. کرهی زمین اسکناس نمیشناسد و احتمالاً به این بازی دیدنی ما با کاغذهای سبز و صورتی، با تمام وجود میخندد.
رادیو مذاکره مذاکره تجاری یادگیری زبان انگلیسی
افزایش عزت نفس دوره MBA پاراگراف انگلیسی
افعال پرکابرد انگلیسی مدیریت زمان رادیو متمم
استراتژی محتوا زبان بدن صفات پرکاربرد انگلیسی
The post لحظه نگار: وقتی که جا تنگ است appeared first on روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی.